احمدی نژاد شاه و مشایی هویدا!
سعید مدانلو

ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی عمده ترین رقیب آلترناتیو سوسیالیستی طبقه کارگر در تعیین تکلیف نهایی با نظام سرمایه داری در ایران خواهد بود. این تز را منصور حکمت مطرح کرد. آنچه که امروز در مقابل چشمان ما میگذرد و راجع به آن صحبت میکنیم نه تنها خود گواه درست بودن نظر اوست بلکه از پیش دانستن ِ اتفاقی که قرار است در آینده رخ بدهد کمونیستها را قادر به دست پیش گرفتن در امور جاری میکند. ناسیونالیسم به مثابه ابزار ویژۀ و چه بسا نجات بخش سرمایه داری در شرایط افول سود آوری و بحران در يک کشور سرمایه داری٬ نقش فوق العاده مهمی برای نمایندگان بورژوازی چه در قدرت و چه در اپوزیسيون بازی کرده است. ناسيوناليسم يکى از قدرتمندترین دستمایه سیاسی هر بورژوائى براى سرکوب و بيرون آمدن از بحران سرمایه اشت.  

اما احمدی نژاد عليرغم پرت و پلاهائى که ميگويد و تهديدهائى که ميکند٬ عليرغم نمايش مضحک ناسيوناليسم عهد عتيقى کوروش کبيرى٬ نميتواند اين نظام ورشکسته را نجات دهد. او همراه با جناحى از حکومت توانست بخشى از برادران مسلمان اصلاح طلب مخلص امام را از نظام بيرون بياندازد اما حريف جامعه نميشود چون کارگران و اکثريت مردم جمهورى اسلامى را نميخواهند.

گویا سبزها این روزها کمی خبر دست و پا کردند و در قیطريه و حوالی رفتند برایشان ندای الله و اکبر سر دادند. در وضعیتی افتاده اند که گویی قرار است خمینی دوباره علیه شاه ″انقلاب″ کند. انگار احمدی نژاد و مشایی شاه و هویدای ″بهایی″ هستند که اسلام را رعایت نمیکنند! سران سبز و به دنبالشان هرکسی که به سبز جماعت متعلق است رفته رفته توی این موضع جا افتاده اند. اینطور به نظر می رسد که احمدی نژاد و مشایی در ترکیب ارکان قدرت جمهوری اسلامی دارند در موضع شاه و هویدا قرار میگیرند و سبزها در موضع خمینی! و اجمعین ِ فیهاخالدون! اینطوری شدن داستان سبز به عقل جن هم نمی رسید. هرچند که این به نظر، تکرار کمدی وار یک تراژدی است منتها فرق قضیه در این است که این بار این موضع خمینی است که اعتبار ندارد و مطرود است. اما "شاه" هم نمى برد. شاه اصلى را يکبار انداختند٬ چطور ميشود مضحکه شاه اسلامى را به مردم فروخت؟ کسى نمايش ناسيوناليستى احمدى نژاد و مشائى را جدى نميگيرد. معضل حکومت اسلامى با مانور ايدئولوژيک و دست بردن به هر خس و خاشاکى حل نميشود. اين معضل پايه اى تر است. اين درست است که سرمايه دارى جهانى و حکومتهايش شبيه همين چاقوکشان تروريست است اما سرمايه دارى در ايران با نظام اسلامى مثل خر در گل نشسته است.

اما ناسیونالیسم ایرانی خود تمجيد گوى دستگاه مذهب است و تاريخا انواع شاه و شخصيت هاى "ملى" مدح مذهب و دستگاه دين گفتند و امروز نيز چنين است. قرار نیست ناسیونالیسم ایرانی علیه مذهب کار خارق العاده انجام دهد. ملاها عقب بنشینند و جای تعیین شده شان را قبول کنند برای ناسیونالیسم ایرانی کافى است. برجسته کردن ناسیونالیسم و عقب نشاندن مذهب تا حد لازم و ضروری در ایران مطلوب ترین وضعیت حکومت سرمایه در شرایط متعارف سرمایه داری است و برای کلیه قطبهای  قدرت سرمایه داری جهانی نیز به صرفه ترین است. منتها سرمایه اسلامی از  وضعیت معوج گذشته رفته رفته به وضعیت افلیج رسید. در ایران حضیض ترین اوقات جمهورى اسلامی تازه دارد آغاز میشود. تا اینجا روز خوشش بود. وانگهی  جنبشی عظیمی در کمینش نشسته، هرروز از جایی صدای همهمه می آید، تهدید بزرگی به جان حکومت رعشه می اندازد.  

اینکه جمهوری اسلامی با بازی کارت ناسیونالیسم بتواند چاره ای برای تمدید عمرحکومتش اندیشده و یا بدین وسیله تنفر مردم را نسبت به خود اندکی تخفیف داده باشد، امر محالی است. منتها برای کمونیستها اهمیت قضیه در اینجاست که وسط معرکه نجات جمهوری اسلامی، ناسیونالیسم ایرانی را کاربدست میبینند. یعنی ناسیونالیسم بمثابۀ یک ابزار سیاسی مهم بورژوازی می تواند در پست ترین و شنیع ترین وضعیت ممکن قرار بگیرد تا خدمتش را به تداوم عمر حکومت سرمایه اسلامی و یا هر قماش دیگر سرمایه، انجام داده باشد. عیان شدن شناعت ناسیونالیسم همیشه مطلوب نظر و عمل کمونیست هاست. ناسیونالیسم ایرانی هر نقش سیاسی که بازی کند کمونیسم کارگری بالای سرش خواهد بود. به هر شکل و شمایلی که بخواهد وارد کارزار حفظ ″نظام″ شود همه رذالتهایش را افشاء میکنیم و نشان مردم میدهیم.

نه جمهورى اسلامى جمهورى ناسيوناليستى ميشود و نه ناسیونالیسم امام زمانى احمدى نژاد ميتواند جمهورى اسلامى را نجات دهد. اين تحرکات چيزى فراتر از مانور در جنگ جناحى از يکسو و تلاش براى تشديد اين جدال نيست. جمهورى اسلامى هر لباس کريهى به تن بکند از نظر جامعه بايد برود. چون عمرش تمام شده٬ گنديده٬ و تداومش زيانبارتر است. *
 
بیست و یکم سپتامبر ۲۰۱۰